مدیریت مارکتینگ و اهمیت آن
۱۸ بهمن ۱۴۰۰
زمان تقریبی مطالعه
بهطورکلی مدیریت، فرآیند انجام کار به شیوهای سازمان یافته و کارآمد است. مدیریت مارکتینگ آمیختهای از علم و هنر است. افرادی که کسب و کاری در بازار دارند و یا در حال ارائه خدماتی هستند معمولاً این سؤال را میپرسند که مدیریت در مارکتینگ و اهمیت آن در چیست؟ بهطورکلی مفهوم مارکتینگ ساده، اما اجرای […]
بهطورکلی مدیریت، فرآیند انجام کار به شیوهای سازمان یافته و کارآمد است. مدیریت مارکتینگ آمیختهای از علم و هنر است. افرادی که کسب و کاری در بازار دارند و یا در حال ارائه خدماتی هستند معمولاً این سؤال را میپرسند که مدیریت در مارکتینگ و اهمیت آن در چیست؟ بهطورکلی مفهوم مارکتینگ ساده، اما اجرای کامل آن کاری بس دشوار و پیچیده است. در این مقاله به بررسی این موضوع پرداخته و اهمیت آن را ارزیابی خواهیم کرد.
مدیریت مارکتینگ
از دیدگاه سنتی بازارها به مکانهایی برای مبادله کالا و خدمات در نظر گرفته میشدند. امروزه مارکتینگ تبادل ارزش میان فروشندگان و خریداران است. در هر حال، خریدار درصورتیکه کالا برای او ارزشی داشته باشد حاضر به پرداخت هزینه در مقابل آن خواهد بود. مارکتینگ عملکردی تجاری بوده که سطح و ترکیب تقاضا را در بازار کنترل میکند. مدیریت مارکتینگ، برنامهریزی، سازماندهی، کنترل و اجرای برنامهها، سیاستها، استراتژیها و تاکتیکهای مارکتینگ برای ایجاد و رفع تقاضاست. مدیریت مارکتینگ همه وظایف مدیریتی در زمینه مارکتینگ را به اجرا در میآورد. در این مدیریت فرصتهای مناسب بازار باید شناسایی و برای استفاده از آنها باید برنامهها و تاکتیکهای مدونی داشته باشد. این برنامهها باید اجرا و اثربخشی آن مورد بررسی قرار گیرد.
موسسه مدیریت مارکتینگ انگلستان مدیریت در مارکتینگ را اینگونه تعریف میکند: عملکرد مدیریت خلاقانهای است که تجارت و اشتغال را با ارزیابی نیازهای مصرفکننده را آورده کرده و آنها را ارتقا میدهد. هم چنین، منابع تولید و توزیع کالاها و خدمات را هماهنگ کرده و تلاشهای لازم برای فروش سودآور به مشتری نهایی را تعیین و هدایت می نماید.
از دیدگاه فیلیپ کاتلر مدیریت مارکتینگ یعنی: هنر و علم انتخاب بازارهای هدف و ایجاد رابطه سودآور با آنها. مدیریت مارکتینگ فرآیندی شامل تجزیه و تحلیل، برنامهریزی، اجرا و کنترل کالاها، خدمات و ایدههاست و هدف آن جلب رضایت خریدار و فروشنده میباشد.
با توجه به تعاریف بالا میتوان گفت مدیریت در مارکتینگ فرآیند مدیریت برنامههای مارکتینگ برای رسیدن به اهداف شرکت و سازمانهاست. مدیریت بازاریابی دربرگیرندهی:
- اهداف و مقاصد مارکتینگ
- تدوین برنامه مارکتینگ
- سازماندهی عملکرد مارکتینگ
- اجرای طرح مارکتینگ
- کنترل برنامه مارکتینگ
در هر صورت، بازاریابها باید درک خوبی از مفاهیم و شیوههای مختلف در مارکتینگ، ارتباطات و مهارتهای تحلیلی داشته باشند و توانایی حفظ ارتباط مؤثر با مشتریان را داشته باشند که آنها را قادر به برنامهریزی و اجرای برنامههای بازاریابی میکند.
اهمیت و نقش مدیریت بازاریابی
بهطورکلی، همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد، مدیریت بازاریابی فرآیند مبادله مالکیت کالا و خدمات را از فروشنده به خریدار هموار میکند. اهمیت و نقش مدیریت در مارکتینگ عبارت است از:
الف) تجزیه و تحلیل فرصتهای بازار
مدیریت بازاریابی، اطلاعات مربوط به نیازها و خواستههای مصرفکننده، استراتژیهای بازاریابی رقبا، تغییر روندها و ترجیحات بازار را جمعآوری کرده و تجزیه و تحلیل میکند بنابراین فرصتهای بازار بهخوبی شناسایی میگردد.
پ) برنامهریزی و تصمیمگیری
این مدیریت به آمادهسازی مسیر آینده کسب و کار کمک میکند. برنامهریزی مربوط به معرفی محصول، تنوع، تصمیمگیری در مورد قیمتگذاری، انتخاب ترکیب تبلیغاتی، انتخاب کانال توزیع توسط این مدیریت انجام میشود.
ت) ایجاد مشتری
مصرف کنندگان، آینده بازار را تعیین میکنند. بنابراین ارائه بهترین محصول به مصرفکننده از وظایف مهم و اصلی در هر مارکتینگ است. این مدیریت باید بهگونهای باشد که مشتریهای جدید ایجاد کرده و مشتریهای فعلی را نیز حفظ نماید.
ث) کمک به افزایش سود
مارکتینگ نیازهای متنوع و نامحدود مصرفکننده ها را برآورده میکند. مدیریت در مارکتینگ به افزایش سود و حجم فروش کمک میکند که در نهایت منجر به گسترش بازار و افزایش مشتریها میگردد.
ج) بهبود کیفیت زندگی
هدف از مدیریت در مارکتینگ ارائه محصولات و خدمات نوآورانه به مشتریهاست. بازاریابها بهطورکلی در تلاش هستند تا رضایت مشتریها را بیشازپیش جلب نمایند. این امر کیفیت زندگی را بهبود میبخشد و زندگی مصرف کنندگان را آسانتر از قبل میکند.
فرآیند مدیریت در مارکتینگ
فرآیند مدیریت بازاریابی شامل موارد زیر است:
- شروع فرآیند مدیریت در مارکتینگ با تعیین مأموریت و اهداف شرکت آغاز میشود. پس از آن اهداف مارکتینگی که باید انجام شود تعریف میگردد.
- ارزیابی قابلیتها بر مبنای نقاط ضعف و قوت شرکت
- در مرحله بعد باید فرصتهای مارکتینگ که باید از آنها استفاده شود تعیین گردد. بههرحال، در مدیریت بازاریابی یکی از موارد مهم اطلاع از نیازها و خواستههای مشتریهای بالقوه است. فرصتهای بازاریابی تحت تأثیر محیط بازاریابی، رقابت، سیاستهای دولت، رسانههای جمعی، مصرف گرایی، افکار عمومی، ساختار توزیع و… قرار دارند.
- زمانی که کسب و کارها یا شرکتها اطلاعات درستی درباره فرصتهای مارکتینگ داشته باشند میتوانند استراتژی مارکتینگ خود را در قالب برنامههای رسمی تدوین نمایند.
- برنامهها یا برنامههای عملیاتی بازاریابی باید از طریق ارتباط مناسب، هماهنگی و همچنین ایجاد انگیزه در کارکنان بازاریابی اجرا شوند.
- 6- برای بررسی و ارزیابی نتایج واقعی استراتژی مارکتینگ، داشتن یک سیستم کنترل الزامی است. بازخورد مارکتینگ، یک مدیر بازاریاب را قادر میسازد تا اهداف را اصلاح نموده و اگر نیاز به برنامهریزی مجدد است این کار هر چه سریعتر انجام شود.
- فرآیند مارکتینگ فرآیندی پویا است و باید خود را با نیازهای محیطی در حال تغییر وفق دهد.
در پایان
هدف اصلی از مدیریت در مارکتینگ بهرهبرداری مفید و مناسب از فعالیتهای مارکتینگ میباشد. با مدیریت بازاریابی فرآیند مبادله کالا و خدمات از فروشنده به خریدار آسانتر میگردد. بهطورکلی، مدیریت بازاریابی فرصتهای بازار را شناسایی کرده و استراتژیهای مناسبی بر این اساس در نظر میگیرد.
آرشیو
دیدگاهتان را بنویسید